در نشست مسئولیت اجتماعی علم و مددکاری اجتماعی
نشست خوبی در بخشی از همایش اتحادیه انجمن های علوم اجتماعی تحت عنوان مسئولیت اجتماعی علم و انجمن های علمی حوزه علوم اجتماعی در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. این نشست به نقش مددکاران اجتماعی در مسئولیت اجتماعی علم اختصاص داشت که در سالن خیام خانه اندیشمندان نشستیم و گفتگو کردیم. در این جمع، یک سخنرانی کوتاه درباره موضوعی وسیع داشتم. حاشیه نشینی و مسئولیت اجتماعی علم.
در مقدمه صحبت اشاره کردم که مسئولیت اجتماعی علم اساسا برای سه ضلع دانش، دانشمند و دانشگاه تدارک دیده شده بود اما انجمن ها به ویژه در ایران به عنوان ضلع کمکی، یک هندسه منطقی ایجاد کرده اند. انجمن ها نقش تکمیلی و پشتیبان برای دانشگاه و دانشمندان برای تولید و تقویت دانش دارند. جایی که محدودیتهای فراوان مانع نقش آفرینی دو ضلع اصلی برای تولید دانش می شود انجمن ها که قاعدتا باید قدرت عمل بالاتری داشته باشند می توانند موثر باشند. مسئولیت اجتماعی دانشمندان و دانشگاه، اولی برای تولید دانش و بیان یافته هایش و دومی برای ایجاد بستر و حمایت از کار اولی همواره وجود دارد اما ممنوعیت ها و محدودیتها را همه مان درک می کنیم و انجمن ها نباید بگذارند دانشگاه ها و دانشمندان و البته دانش، به حاشیه بروند. بعد از آن به موضوع حاشیه نشینی در جامعه پرداختم و اینکه هر یک از ما از جمله مددکاران اجتماعی چه مسئولیتی برای پیشگیری و حفاظت از مناطق حاشیه ای و مردم حاشیه نشانده شده داریم. من این دو مفهوم را از هم جدا کرده و حاشیه نشینی را شامل هر دو اینها می دانم.
در ادامه مطلب می توانید گزارش کامل این نشست را بخوانید. این مطلب در روزنامه هم میهن و چند خبرگزاری از جمله ایسنا کار شده است.
کودکان کار، مصرفکنندگان موادمخدر که از سوی جامعه طرد شدهاند، به حاشیه راندهشدهها و… تنها بخشی از دغدغه متخصصان علوم اجتماعی در نشست روز گذشته همایش سالانه اتحادیه علوم اجتماعی ایران با عنوان «مسئولیت اجتماعی علم و نقش انجمنهای علمی» بود؛ همایشی که با جمع قابلتوجهی از مددکاران اجتماعی و جامعهشناسان سرشناس برگزار شد. در یکی از پنلهای تخصصی این همایش اما موضوع بر سر اهمیت مسئولیت اجتماعی و نقش مددکاران بود. آنجا که مددکار اجتماعی بهعنوان مصلح اجتماعی شناخته میشود و در زمینه مسائل اجتماعی سیاستگذاری میکند. هرچند بهگفته همان متخصصان، در کشور، مددکاران اجتماعی کار حرفهای نمیکنند. آنها دغدغه نان و معیشت دارند و از آنها برای بازدیدها و رساندن نان و پنیر به افراد فقیر انتظار میرود: «قطعاً کسی که با دردهای اجتماعی آشناست؛ کسی که با افراد آسیبدیده در حاشیه شهرها نشست و برخاست داشته است، میتواند سیاست اجتماعی را تعریف کند و بهترین خدمت را برای جامعه هدف ارائه دهد.» این تنها بخشی از صحبت سخنرانها در این نشست بود. آنها سعی داشتند نقش مددکاران اجتماعی را در توسعه جوامع و کمک به آسیبپذیرترین گروههای اجتماعی بازگو کنند.
.
.
تعادل میان توسعه اقتصادی و اجتماعی
حاشیهنشینان، واژه کلیدی اظهارات عباسعلی یزدانی، عضو هیئتمدیره انجمن مددکاران اجتماعی ایران در این نشست بود.
او با بیان اینکه مسئولیت اجتماعی یک معنای عام و یک معنای تخصصی دارد که هر دو اهمیتی یکسان دارند، توضیح داد: «در معنای عام، هر شخص یا نهادی وظیفه دارد برای گشودن گرهای از مسائل زندگی اعضای جامعه بکوشد و نقش شهروندی خود را برای حفظ محیطی که مردم جامعه در آن زندگی میکنند بهدرستی ایفا کند. در این معنا، مسئولیت اجتماعی بیشتر یک وظیفه اخلاقی شده است. درحالحاضر این مسئولیت اخلاقی در قالب قوانینی تحت عنوان مسئولیت اجتماعی شرکتها، صاحبان ثروت را به کمک به توسعه اجتماعی و فرهنگی جوامع و هزینه برای محافظت از محیطزیست، وادار میکند.
مسئولیت اجتماعی در تلاش برای برقراری تعادل بین توسعه اقتصادی، اجتماعی و توسعه محیطزیستی است؛ این همان تاکیدی است که فدراسیون بینالمللی مددکاران اجتماعی در برنامه ۱۰ساله پیشرو با تمرکز و توسعه مفهوم اکوسوشال یا جامعه انسانی سازمانیافته با محیطزیست دارد و بر مدار آن حرکت میکند.»
او با اعلام اینکه مددکاران اجتماعی بهویژه آنها که در مناطق حاشیهای جوامع کار میکنند، یک ارتباط سنتی با مفهوم عمومی و تخصصی مسئولیت اجتماعی دارند، افزود: «حاشیهنشینی یکی از عوارض جانبی توسعه صنعتی و بیش از حد شهریشدن جوامع است. نمونه مشخص آن نیز محلاتی است که در کلانشهرها از اجتماع و اسکان کارگران در نزدیکی کارخانهها ایجاد شدهاند و بهمرور زمان و پس از گسترش شهرها از نظر جغرافیایی درون شهر قرار گرفتهاند، اما سهم قابلی از توسعه اقتصادی، زیرساختی یا فرهنگی شهرها نبردهاند. براساس این تعریف، صاحبان صنایع و سرمایه باید برای بهبود وضعیت مردم جوامع حاشیه شهرها، هزینه کنند. بااینوجود حاشیهنشینی در منابع معاصرتر فراتر از تعاریف جغرافیایی یا معماری است. مقصود از حاشیهنشین در ادبیات علوم اجتماعی نهفقط ساکنین محلات دارای بافت ناکارآمد شهری، بلکه همه افرادی هستند که امکان یا فرصت مشارکت در تصمیمگیریهای اجتماعی را ندارند و بدون ارتکاب جرم بهنوعی، از حقوق شهروندی محروم شدهاند.
در کلانشهرها گروههای متنوعی شامل اجتماعات ایزولهشده مهاجرین، افراد بیخانمان، زنان و کودکان آسیبدیده اجتماعی، برخی زندانیان و خانواده آنها و گروههای مختلف دیگر را میتوان در این تعریف گنجاند. بنابر این دامنه حاشیهنشینی، هم محلات خارج از بافتهای موثر شهری و ساکنین آنها، هم افراد به حاشیه راندهشده را شامل میشود.» بهباور یزدانی، خطرات محیطزیستی، ضعف نهادهای اجتماعی، ضعف پایههای اقتصادی، امنیتی بودن و جدا افتادگی اجتماعی که میتواند خطرات امنیتی بهدنبال داشته باشد، انگ اجتماعی و خالی شدن از ظرفیتها و خطر تراکم خشم ساکنین و اهالی محلات حاشیهای ازجمله پدیدههای خطرآفرین این مناطق است.»
منبع: روزنامه هم میهن
متن کامل گزارش در ادامه مطلب